"هر فرهنگی اعضایش را به این باور می رساند که برخی چیزها ذاتاً درست و برخی دیگر ذاتاً نادرست هستند."

خوندن کتاب خیلی طول کشید و حاوی اطلاعاتی در جهت نقد تک همسری با توجه به روند تکامل بود. گرچه اطلاعات خوبی در رابطه با نگاه غیر انحصاری جنسی داده می شد، مشکل بزرگ کتاب به نظرم، شیوه بیان و بعضا استدلال های سوگیرانه بودند.

"اگر ما در فرهنگی بزرگ نمیشدیم که از دورانِ خردسالی در گوشِ ما بخوانند که دوست داشتنِ حقیقی، دوست داشتنی وسواس گونه و انحصارطلبانه است چطور؟ اگر همچون قومِ موسو، ما عزت و خودمختاریِ کسانی را که دوستشان داریم به رسمیت می شناختیم چطور؟"

متن حاوی ارجاعات و منابع فراوان و اطلاعات مفیدی مربوط به ساختارها و مدل آمیزش جوامع دوره قبل از انقلاب کشاورزی و شکارچی-گردآورنده، روند تاثیر تکامل بر آمیزش و مقایسه گونه های مختلف بود. معرفی و اشاره به قبیله های متعدد برای نشون دادن نقطه نظر نویسنده ها حائز اهمیت بود.

"در همان دورانی که مردم بر روی زمینی مشترک کشاورزی میکردند، الگوی مالکیت خصوصی به سرعت جایگزین مالکیتِ اشتراکی شد و به خط مشی اکثر جوامع تبدیل شد. با این وجود، در میان گردآورندگانِ چادرنشین، مالکیت خصوصی به دلایل واضحی در کمترین سطح خود باقی ماند."

اما روش بحث نویسندگان در قسمت هایی از طرفی حاوی نقل قول ناقص برای گزینش اطلاعات موافق و در طرف دیگر به استهزا گرفتن نظرات مخالف بود. این قضیه به استدلال های جهت دار منتهی می شد. این حس در چند جای کتاب به من داده شد که "هر کی قبل از ما نظری داده، نمی فهمیده تا اینکه ما اومدیم همه رو روشن کنیم." به نظرم اینکه در متون، از طنز برای جذاب کردن مطالبی که شاید در طولانی مدت خسته کننده به نظر بیان، استفاده بشه خیلی خوبه اما به سخره گرفتن تفکرات مخالف، جالب نبود.
در نهایت با وجود اینکه کتاب حاوی اطلاعات و فرضیه های ارزشمندی هست، متاسفانه شیوه نگارش کتاب، احساس کاملا علمی بودن متن رو انتقال نمی داد.

"بازنده این انقلاب کشاورزی (قطع نظر از برده ها و غلامان) زنان بودند که نقش محوری خود در جوامع گردآورنده را از دست داده و همراه با خانه، بردگان و چارپایانِ اهلی تبدیل به دارایی دیگری برای مردان شدند تا از آنها مواظبت شود." ( )